انتظار

ساخت وبلاگ
گوشی تلفن را برداشتم و شماره ترمینال را گرفتم، می خواستم بلیط قطار فردا را کنسل کنم ، اشتباهی شماره خانه پیرزنی را گرفتم و تا آمدم معذرت خواهی کنم، گفت" جواد جان توئی؟"

جواب دادم :" نه مادر جان" 

خواستم بگویم ، مادر جان شماره را اشتباه گرفته ام  که با صدای  لرزانتر از قبل و  با هیجان گفت: " رضا جان تویی مادر"  

 

کمی مکث کردم، چشمانم از روی بلیط قطار که در دستم بود لغزید، ضربان قلبم تندتر شد. گفتم :" مادر جان خوبی؟"

صدای نفسهای پیرزن تندتر شد و گریه امانش نداد...بعد تلفن قطع شد . 

مهرماه  95

شیز...
ما را در سایت شیز دنبال می کنید

برچسب : انتظار,انتظارك صعب,انتظارا انتظرت الرب,انتظارك صعب كلمات,انتظار الفرج,انتظار به انگلیسی,انتظار الفرج عبادة,انتظار الحبيب,انتظار منصور,انتظار اسالنا, نویسنده : 5shiz3 بازدید : 170 تاريخ : سه شنبه 27 مهر 1395 ساعت: 9:22