کتاب «باران و کمی پنجره»

ساخت وبلاگ

دومین کتاب من با نام «باران و کمی پنجره» بعد ازچندین ماه معطلی در وزارت ارشاد و حذف کامل یکی از داستان‌های اصلی کتاب، بالاخره توانست در فضای یخ بسته جامعۀ امروز مجوز بگیرد و چاپ شود. این کتاب شامل پنج داستان کوتاه به نام‌های «بعد‌از ظهر سه‌شنبه»، «کسی آواز می‌خواند»، «فقط بیست و پنج صدم»، «دیگر تنها نیستم» و «باران و کمی پنجره» می‌شود.

تمام تلاشم را کرده‌ام تا زیبایی و لطافت را چاشنی کلمات کرده و توانايي بازانديشي، پرسش آفريني را در خواننده ایجاد کنم و روایت‌ها را به ماهیت ذهن و نوعی خویشتن‌شناسی و ارتباط درون با بیرون و محیط پیرامونی ربط دهم. امیدوارم قدم‌های درستی در این راه برداشته باشم.

بخشی از داستان کسی آواز می‌خواند

شلوغی وحشتناک، یقۀ او را گرفت و از وسط چهارراه کشاند به آن‌طرف. مردم با صورت‌های هم‌شکل و قدم‌های یکنواخت، بی سر و صدا از خیابان می‌گذشتند. تنها صدایی که بگوش می‌رسید، غرش موتور ماشین‌های بود که پشت خط عابر پیاده منتظر بودند تا رنگ چراغ، سبز شود. آدم‌ها با لباس‌های رنگی، سفید، آبی، سیاه و... در هم می‌آمیختند. سیاه و سفید درصدش بیشتر بود...

شیز...
ما را در سایت شیز دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5shiz3 بازدید : 109 تاريخ : جمعه 14 بهمن 1401 ساعت: 18:40